مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام
پـسـرِ مــادرِ آبــی؛ پــدرِ اشـک شـدی در مسیر غـمِ خود همسفر اشک شدی در دل سوختهات یک غمِ چندین سالهست چشم تو مقتل مکشوفهای از گودال است تنِ تو تب زده بود و تنِ بـابـا بر خاک نیزهای شد قلمِ مقتل و شد دفتر؛ خاک روی نی رفت سری؛ دور و برش هلهله شد دُزدها حـمـله نمودند، حـرم ولـوله شد مـهـربـان؛ با دلِ تو گـردش ایـام نـشد گـریه کردی هـمه جا و دلت آرام نشد وای، از شهرِ بلاخیز و حسودیهایش دستهای بزنش؛ جـای کـبـودیهایش قدّ یک عمر، فقط رنج کشیدن سخت است آه، هر ثانیه را زهر چشیدن سخت است |